محسن جان ! می نویسم برای تو ...

وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا ۚ بَلْ أَحْیَاءٌ عِندَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ


حکایت عجیبیست ، میان این همه شهید ، میان این

همه مدافع ، میان این همه مـرد ، ناگهان یکی محسن میشود ...


محسن جان !


صلابتت ، شجاعتت ، غیرتت ، عزتت  همه مرا به تفکر وا می دارد ...


من کجای راهم ؟


من  ، چه کرده ام ؟


توشه ی راهه  من  پس چیست ؟


محسن جان !


تو نه تنها من بلکه همه جوانان انقلاب ندیده را بیدار کردی ...


از  تو  ممنونم ...